جدول جو
جدول جو

معنی کرامت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کرامت کردن
عطا کردن آنکه قدر و مرتبت برتری دارد
تصویری از کرامت کردن
تصویر کرامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرامت کردن
تصویر غرامت کردن
تاوان گرفتن غرامت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
بسنده کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زراعت کردن
تصویر زراعت کردن
کاشتن و کشت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جراحت کردن
تصویر جراحت کردن
چرک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقامت کردن
تصویر اقامت کردن
ماندن ماندگار شدن درنگ کردن متوقف شدن آرام گرفتن بجای ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکرام کردن
تصویر اکرام کردن
گرامی شمردن، احترام کردن، گرامی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امامت کردن
تصویر امامت کردن
پیشوایی کردن، پیشنمازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اثر کردن تاثیرکردن، انتقال یافتن مرض از شخصی (یا جانوری) بشخص دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرامی کردن
تصویر گرامی کردن
عزیز کردن، ارجمند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
کنایه از شور و غوغا کردن، هنگامه برپا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرانه کردن
تصویر کرانه کردن
به پایان رساندن، کنایه از منحرف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
کافی بودن، بس بودن، از عهده کسی یا انجام دادن امری برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظرافت کردن
تصویر ظرافت کردن
بتکلف زیرکی نمودن، زیرک نمایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراغت کردن
تصویر فراغت کردن
استراحت کردن آسودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرامشت کردن
تصویر فرامشت کردن
از یاد بردن از یاد دادن مقابل بیاد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرامش کردن
تصویر فرامش کردن
از یاد بردن از یاد دادن مقابل بیاد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
هنگامه کردن شور و غوغا و هنگامه بر پا کردن: قیامت می کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکر خایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابت کردن
تصویر کتابت کردن
نوشتن تحریر کردن: (تا نوبت وراثت به یعرب بن قحطان رسید اول کسی بود که بخط عرب کتابت کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرشمه کردن
تصویر کرشمه کردن
بچشم و ابرو اشارت کردن غمزه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرایه کردن
تصویر کرایه کردن
سلاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرانه کردن
تصویر کرانه کردن
دوری کردن، دست کشیدن: (... از ظلم و جور و بیداد کرانه کردیم میخواهیم که این کار بر نهج قاعده دین و قانون اسلام بفرمان خلیفه باشد) (سلجوقنامه ظهیری)، گوشه گرفتن عزلت گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تاییدن بس بودن، برآمدن کار ساختن بس شدن، کافی بودن، از عهده کسی بر آمدن: شما بجمله عرب یکی را کفایت کنید، از عهده اجرای امری بر آمدن: مسعود... جزما فرمان داد ک این مهم ترا باید کفایت کرد والی جز از اطاعت چاره ندید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفارت کردن
تصویر کفارت کردن
کفاره دادن: (دی سجده همی کردی کردی گنهی هایل می نوش گناهت را امروز کفارت کن)، (امیر معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
عزیز داشتن محترم داشتن: بخدایی که مرا بتو گرامی کرد و تو را بمن گرامی کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرحمت کردن
تصویر مرحمت کردن
دهش کردن، مهر کردن لطف کردن التفات کردن، عطا کردن دادن: (بزرگتر بکوچکتر) : وجهی به... مرحمت کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامت کردن
تصویر ملامت کردن
سرزنش کردن نکوهیدن: (و چون میل بخیر کند از میل بشر پشیمان شود و خویشتن را ملامت کند) (اوصاف الاشراف. 26)
فرهنگ لغت هوشیار
پشیمان شدن: تازخون ریختن آن غمزه ندامت نکند کس بدردغم توفکرسلامت نکند. (امیرخسروظنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
((~. کَ دَ))
هنگامه به پا کردن، کار بزرگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
((~. کَ دَ))
به اندازه بودن
فرهنگ فارسی معین
استراحت بخشیدن راحت بخشیدن آسایش دادن، تسلی دادن تسکین بخشیدن، مطمئن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برات کردن
تصویر برات کردن
حواله کردن براتی بشخصی یا بنگاهی و یا بانکی
فرهنگ لغت هوشیار
مستقیم کردن (چیزی را) تقویم، درست انجام دادن:) صدق در لغت راست گفتن و راست کردن و عده باشد (اوصاف الاشراف 12)، ترمیم کردن:) بوبکر بفرمود تا راست کردند (باره شهر را (تاریخ سیستان 355)، هموار کردن (خاک زمین)، ژماره کردن کسی برای مباشرت او بلند کردن: مدتی بود تا که گای نداشت پسری راست کرد و جای نداشت (حدیقه 668)، حاضر کردن مهیا ساختن، مقابله کردن (کتاب و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
آسوده کردن، یا خیال کسی را راحت کردن موجب اطمینان خاطر او شدن، آسوده کردن آرامش بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
بخشودن و عفو کردن و آمرزیدن
فرهنگ لغت هوشیار